کد مطلب:12419 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:175

رسول خدا در کعبه
پیامبر عثمان بن طلحه را احضار نمود و كلید كعبه را از وی گرفت، و درب خانه را گشود، و داخل شد، و در آنجا دو ركعت نماز بجای آورد، و آنگاه بیرون آمد، و چوبه دو طرف در را گرفت و در حالی كه مردم فراوانی اطراف وی را گرفته بودند بر در كعبه ایستاد و این جمله ها را گفت: لا اله الا الله وحده وحده، انجز وعده، و نصر عبده، و هزم الاحزاب وحده. فله الحمد و له الملك لا شریك له.

آنگاه مردم را مخاطب قرار داده گفت: ای مردم در باب من چه گمان می برید و چه می گوئید؟ سهیل بن عمرو گفت: ما درباره تو گمان نیك می بریم. تو برادری بسیار بزرگوار و جوانمردی كه بر ما پیروز شده ای. پیامبر فرمود: من به شما اكنون همان را می گویم كه برادرم یوسف به برادران خود گفت: لاتثریب علیكم الیوم: امروز هیچ ملامتی بر شما نیست. من شما را سرزنش نمی كنم، اما تمام افتخارات موروثی و عقائد نادرست جاهلیت را باطل اعلام می كنم. تنها دو منصب از مناصب پیشین را كه آب دادن حاجیان و خدمتگزاری خانه كعبه باشد تأیید می نمایم، و این دو منصب به صاحبانش باز



[ صفحه 363]



داده می شود. پیامبر پس از بیان حرام بودن بعضی موضوعات، چنین گفت: راستی، برای پیامبرتان چه همسایگان بدی بودید، و چقدر او را آزار كردید و رنج دادید. بروید كه شما امروز آزاد شده اید: اذهبوا، انتم الطلقاء. آنگاه خطاب به گروه قریش گفت: خدا نخوت جاهلیت و افتخار به پدران را از شما دور ساخته است. مردم همه از نسل آدم اند، و آدم از خاك: در پایان سخنان این آیه را تلاوت نمود: یا ایها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقاكم. حجرات/13: ای مردم، ما شما را از یك مرد و یك زن آفریدیم، و بصورت ملتها و قبیله هایی قرار دادیم تا به این وسیله یكدیگر را بشناسید. ولی بدانید كه گرامیترین شما در نزد خدا پرهیزكارترین شماست. و بدانید كه خدا به همه كارها و اوضاع و احوال شما دانا و آگاه است.

آنگاه پیامبر عثمان بن طلحه را خواست. كلید كعبه را به او داد، و گفت: امروز روز وفا و گذشت و احسان است.

بلال به دستور پیامبر بالای كعبه رفت و اذان گفت. پس از فتح مكه، پیامبر سریه هایی برای شكستن بتهایی كه در جاهای دیگر بود و برای دعوت قبایل به اطراف فرستاد. این سریه ها را در سال هشتم حدود چهارده سریه نوشته اند.